یوسف سلیمانزاده_بوکان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلقت انسان از دیدگاه قرآن و سنت:
موضع ما مسلمانان در برابر نظریههای علمی به این شکل است که هر چیز همراه دلیل قاطع را پذیرفته و اگر همراه دلیل نبوده ولی آیات قرآن احتمال برداشت چنین چیزی را داشته باشند در مورد آنها میاندیشیم همچنین نبایستی برای تمام نظریههای علمی دنبال تأییدی در آیات قرآن باشیم زیرا در درجه اول قرآن یک کتاب صرف بیولوژی یا علمی نیست بلکه کتابی است انسانساز تا در سایهی یادگیری و اجرای فرامین آن به سعادت دنیوی و اخروی برسیم و در ثانی بسیاری از نظریههای علمی متزلزل بوده و چه بسا در آینده خلاف آن ثابت شود. (در مورد منشأ حیات ابتدا ارسطو و ون هلمونت در قرن 17 معتقد به زایش و تولد خودبخودی موجودات بودند، بعد در قرن نوزدهم کلون Clvin و سپس با شدت بیشری آرهینوس Arrheniu معتقد به پاناسپرمی یعنی آمدن حیات از جای دیگری به کره زمین بودند اخیراً هویل Hoyle و ویدرامایسینق با مسئولیت خود صورت جدیدتری از نظریهایی را ارائه دادهاند که حیات ابتدا در جای دیگری وجود داشته سپس از طریق برخوردهایی که اجرام مختلف آسمانی بخصوص ستارههای دنباله دار با کره زمین داشتهاند تخم آن وارد زمین شده است. کریک Crick و اوراگلOrgel پا را در جهت هر چه مدرنیزه کردن نظریه پانا سپرمی فراتر گذاشتند و بر این عقیده بودند که بذرافشانی توسط افراد باهوش که از جای دیگری آمدهاند صورت گرفته است. که همگی به تصورات علمی شبیه است نه خود علم).
در ضمن ناگفته نماند بسیاری از حقایقی علمی حدود 14 قرن پیش، قرآن پرده از آنها برداشته و به آنها اشاره نموده ولی دانشمندان در این چند دههی اخیر به آن پی بردهاند که نمونههای آن بسی زیاد بوده و کتابهای بسیار زیادی در مورد آن نوشته شده است که این هم در برگیرندهی قسمتی از اعجاز علمی قرآن میباشد. همچنین قرآن نه تنها انسان را از ندیشیدن در برابر حقایق و واقعیتهای علمی پیرامون خود منع نکرده بلکه در بسیاری از آیات به انسان امر نموده تا با اندیشیدن در پیرامون خود و رها کردن اوهام و خیالات و ترک افسانهها و خرافات و چنگزدن به قانون ناشی از تجربه به واقعیت پیرامون خود پی برده تا با کشف بسیاری از واقعیتها اعجاز علمی خود را فرا روی انسآنها قرار دهد.( آیات 185 سوده اعراف، 101 سوره یونس، 8 و 22 سوره روم...)
البته بایستی اعتراف کرد که منکرین اگر تمامی حقایق را در پیش روی خود ببینند باز قبول نکرده و انکار میکنند . چرا؟
چون فطرتشان تباه، بینش و عقلشان بسته و دستگاههای گیرنده و دریافت حقایق در آنها از کار افتاده است (تنها راه دریافت حقایق فطرت پاک و عقل سالم است.) خداوند (ج) در سوره اعراف آیه 179 میفرماید:
( ما بسیاری از جنیان و آدمیان را آفریده (و در جهان) پراکنده کردهایم که مآل آنها دوزخ و اقامت در آن است ( این بدان خطر است که) آنها دلهایی دارند که بدآنها (آیات رهنمون به کمالات را) نمیفهمند و چشمهاشش دارند که بدآنها (نشانههای خداشناسی و یکتاپرستی) را نمیبینند و گوشهایی دارند که بدآنها ( مواعظ و اندرزهای زندگی سازرا) نمیشوند اینان همسان چهارپایانند و بلکه سرگشتهتر (چراکه چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمیگذارند ولی اینان راه افراط و تفریط میپویند) اینان واقعاً بیخبر (از اصلاح دنیا و آخرت) هستند.
باز خداوند (ج) در سوره حجر آیه 14 و 15 میفرماید:
«گربه فرض دری از آسمان بروی آنها بگشائیم ایشان از آنجا شروع به بالا رفتن بکنند (و فرشتگان و شگفتیهای جهان بالا را با چشم بینند) بیگمان خواهند گفت حتماً ما را چشمبندی کردهاند ( و آنچه میبینیم واقعیت ندارد) و بلکه ما را جادو نمودهاند این است که چیزها را عوضی میبینیم.»
نمونه این افراد را در بین مادیگرایان و طرفداران پروپاقرص آنها زیاد داریم حتی در جوامع اسلامی هم افرادی پیدا میشوند بدون رجوع به فطرت خود و بکارگیری نیروی تعقل و اندیشه از نظریات پوچ و باطل آنها به حکم روشنفکری و مطابقت با علم روز پیروی میکنند. غافل از اینکه خداوند (ج) این مادیگرایان معتقد به تکامل و منکر آفریننده را در سوره حج آیات 73 و 4 به مبارزه طلبیده و میفرماید: «ای مردم مثلی زده شده است( به دقت) بدان گوش دهید آن کسانی را که به غیر از خدا به کمک میخوانید و پرستش میکنید هرگز نمیتوانند مگسی را بیافرینند اگر همگان برای آفرینش دست به دست یکدیگر دهند حتی هم اگر مگس چیزی از آنها بستاند و برگیرد نمیتوانند آن را از او باز پس بگیرند و برهانند هم طالب (که مگس ناچیز است) و هم مطلوب( که بتان سنگی و یا معبودهای دروغین هستند) درمانده و ناتوانند آنان خدا را آنگونه که باید بشناسند نشناختهاند.»
اگر ادعا دارید حیات بدون اتکا به خداوند از یک سلول شروع شده و تحول و تکامل انجام پذیرفته تا به جانداران امروزی رسیده بیایید و در مجهزترین آزمایشگاهها حیات را بسازید. عناصر و مواد آلی تشکیل دهندهی بدن موجودات زنده شناخته شده هستند و نسبت آن عناصر نیز مشخص است پس شرایط لازمهی حیات را فراهم و یک سلول بسازید. هر چند شوروی سابق برای اثبات بیدینی خود چنین کاری را کرد ولی جز شکست و خواری چیز دیگری عایدش نشد. (شوروی در قرن نوزدهم تلاش کرد با مدد گرفتن از علم شیمی حیات را در آزمایشگاه بسازد برای این کار اوبارین رئیس مؤسسه شیمی اتحاد جماهیر شوروی را مأمور بدین کار نمود که این شخص بعد از 20 سال کال و تلاش و آزمایشهای فراوان در سال 1962 میلادی پایان پژوهش خود را اعلام نمود. بیانیه پایانی این شخص به ان شکل بود که علم شیمی از ایجاد حیات در ازمایشگاه ناتوان است و علم سرو کارش با ماده محسوس است و بس ...)
و در جواب این پرسش که آیا واکنشهای شیمیایی میتوانند مانند میلیونها سال پیش حیات بیافریند؟ برای اینکه به تنگنا نیفتند گفت: چنین چیزی ممکن است ولی در کرات دیگر نه کره زمین)
این است که سرانجام منکرین خداوند که سیر تکاملی موجودات را به ماده نسبت میدهند تا عقیدهی پوچ و باطل و غلط خود را به خورد طرفداران فاقد علم خود دهند.
قرآن در آیات بیشماری به خلقت انسان اشاره نموده است. که از آن جمله میتوان به این آیات اشاره کرد«آیات 30 سوره بقره، 11 سوره اعراف، 7 و 8 و 9 سوره سجده، 14 سوره رحمان، 11 سوره صافات، 2 سوره انعام، 72 سوره ص، 26 و 29 سوره حجر، سوره نساء، 59 سوره آل عمران و غیره»
اکثر مفسران کشورهای اسلامی در تفسیر این آیات اشاره نمودهاند که انسان خلقت کاملاً جداگانه از موجودات زندهی دیگر داشته و در یک برهه زمانی که شرایط زیست برایش مهیا بوده خداوند از گل طی مراحل اولین انسان را به نام آدم (ع) آفرید و از روح خود در او دمید و بعد از خلق حوا (ع) انسآنهای کنونی زادهی این دو هستند.
به عنوان مثال شهید سید قطب در تفسیر ایه 11 سوره اعراف در فی ظلال میفرماید:
«به هر حال، همهی آیههای قرانی دربارهی آفرینش آدم (ع) و پیدایش جنس بشری باعث ترجیح این معنی هستند که بدین پدیدهی انسان نام، همهی ویژگیهای انسانی و وظائف مستقل و جداگانهی انسانی همزمان با آفرینش، به او عطا شده است و تکامل در طول تاریخ انسان پیشرفت و ترقی او در بروز این ویژگیها و رشد و نمو آنها و انجام تمرین و پیداکردن ممارست و آگاهی برتر و بیشتر است و بس.
تکامل و ترقی در وجود جسمانی انسان نبوده، بدین گونه که تبدل انواع انجام پذیرفته باشد. تا این تبدل و تحول سرانجام به اسنان منتهی شده باشد همانگونه که دااروینیسم میگوید تبدل و تحول انواع و از آن جمله پیدایش انسان از حیوان! در طول سالهای متمادی با استناد به حفاریهایی که تئوری تکامل بر آن استوار است یک تئوری و نظریه ظنی است نه یک تئوری و نظریه یقینی. زیرا تعیین زمان عمر صخره سنگهای موجود در قشرها و لایههای زمینی نیز که مستند این تئوری و نظریه است ظن و گمانی بیش نیست تنها یک تئوری و نظریه است همچون تعیین زمان عمر ستارگان از روی نور و پرتو آنها اصلاً نمیتوان گفت تئوریها و نظریههای دیگری پیدا نمیگردد که آن را تعدیل با تغییر دهد به فرض اینکه آگاهی از زمان عمر صخره سنگها، یک دانش یقینی باشد مانع این نیست که انواع و اقسامی از جانداران در زمآنهای متوالی موجود بوده باشند و برخیها از برخی دیگر متاکمل تر و پیشرفتهتر باشند به سبب شرایط و ظروفی که بر زمین حکمفرما بوده است و به بعضی از انواع جانداران اجازه داده است با این شرایط و ظروف زندگی خود را تطبیق دهندو سازگار سازند. سپس با تغییر شرایط و ظروف حمکفرکما بر زمین منقرض گشته باشند. با وجود این حتمی و قطعی نیست که برخیها، نکامل ترومترقی تراز برخیها باشند. در مدت زمانی که یزدان دانسته است شرایط و ظروف موجود در کره زمین اجازه پیدایش و زندگی رشد و نمو انسان را میدهد او را هستی بخشیده و خلعت حیات بر تن او کرده است. این دیدگاهی است که مجموعهی آیات قرآنی در پیدایش انسان دارد.
پیامبر اکرم (ص) در حدیثی که امام ترمذی آن را حسن و صحیح دانسته است میفرماید:
«خداوند (ج) بزرگوار آدم (ع) را از مشت خاکی آفرید که آن را از همهی نواحی زمین برگرفته بود اینست که آدمی زادگان بسان خاک زمین به رنگهای گوناگون بدنیا مایند برخی از آنها سرخ رنگ و برخی سیاه رنگ و بعضی به رنگهای دیگر در میآیند همچنین بعضیها نرم خو یا درشت خو و بعضیها خوب و بد میگردند.»
باز رسول اکرم (ص) میفرماید:
«زمانیکه یزدان آدم (ع) را بیافرید و جان به کالبدش دمید آدم (ع) عطسه کرد، بعد از ان گفت سپاس خداوند را سزاست. به فرمان خدا، خدای را سپاس گفت. خداوند گارش بدو گفت خدایت به تو رحمت فرماید به پیش آن گروه از فرشتگان که آنجا نشستهاند برو و بدیشان بگو درودتان باد آنان در پاسخ گفتند درو دو رحمت خدا بر تو باد آنگاه بسوی خداوند گارش برگشت یزدان بدو گفت: این نحوی درود تعر و نحوهی درورد فرزندان تو خطاب به یکدیگر است.»
همچنین پیامبر اکرم (ص) در حدیثصحیح دیگری که امام بخاری و مسلم روایت کردهاند میفرماید:
«همیشه به زنان خواهان خیر و خویی باشید زیرا انان از پهلوی (آدم) خلق شدهاند و کجترین قسمت در استخوان پهلو همانا بلندی آن است پس اگر خواسته باشی آن را راست گردانی او را میشکنی و اگر آن را به حالش واگذاری همان گونه کج است.»
مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری نوشته است:
«اولاً آنچه علوم در این زمینه بیان داشتهاند فرضیههایی است که دائما تغییر کرده و اصلاح شده و یا باطل شناخته شده است و فرضیهی دیگری جانشین آن شده است با این چنین فرضیههایی نمیتوان مطلبی را که در یک کتاب آسمانی آمده است اگر به صورت صریح و غیر قابل توجیهی بیان شده باشد مردود شناخت و آن را دلیل بر بی اساسی اصل مذهب شمرد و بی اساسی مذهب را دلیل بر نبودن خدا گرفت. ثانیا علوم در این جهت سیر کرده است که تغییرات اساسی که در جانداران پیدا شده است خصوصا مراحلی که نوعیت تغییر یافته و ماهیت عوض شده است به صورت جهش یعنی سریع و ناگهانی بوده است دیگر مسالهی تغییرات بسیار بطی ء و نامحسوس و کند و متراکم مطرح نیست. وقتی که علم ممکن دانست که طفل یک شبه ره صد ساله برود چه دلیلی در کار است که چل شبه ره صد میلیون ساله را نرود؟ آنچه در کتب مذهبی آمده است فرضا صراحت داشته باشد که ادم اول مستقیماً از خاک آفریده شده باشد به شکلی بیان شده که بیان شده که نشان میدهد ملازم با نوعی فعل و انفعال در طبیعت بوده است. در آثار مذهبی آمده است که طینت آدم چهل صباح سرشته شد چه میدانیم؟ شاید همه مراحلی را کهبه طور طبیعی اولین سلول حیاتی باید در طول میلیاردها سال طی کند تا منتهی به حیوانی از نوع انسان بشود، سرشت و طینت آدم اول به اقتضای شرایط فوقالعادهای که دست قدرت الهی فراهم کرده بود در مدت چهل روز طی کرده باشد همچنان که نطفه انسان در رحم طی مدت به ماه تمام مراحلی را که میگویند اجداد حیوانی انسان در طول میلیاردها سال طی کردهاند طی میکند»
تفسیر آیات قرآنی درمورد خلقت انسان:
مسئلهی (آفرینش) عیسی برای خدا همچون مسئلهی (آفرینش) آدم است. که او را از خاک بیافرید. سپس بدو گفت : پدید آی، (وبیدرنگ) پدید آمد. آل عمران 59
بررسی 1: این آیه در پاسخ به مسیحیان نجران نازل شده است که تصور میکردند چون عیسی (ع) بدون پدر متولد شده است فرزند خدا میباشد که بدانند آفرینش آدم (ع) بدون پدر و مادر شگفت اورتر از انست.
بررسی 2: در تشبیه لازم نیست کلیهی خصوصیات مشبه و مشبه به یکسان باشد بلکه تنها جهت تشبیه کافی است که حضرت آدم و عیسی از لحاظ نداشتن پدر یکسانند و این جواب ردی است بر برداشتی که دکتر سحابی در مورد این آیه داشتهاند.
(آدم، جد نخستین) شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم. بعد از آن به فرشتگان گفتیم برای آدم سجدهی (خضوع و تواضع) کنید.
پس سجده کردند مگر ابلیس ( که از جنیان بود و فرمان نبردو) سجده نکرد. اعراف آیه 11
بررسی 1: بعضی با استناد به واژه خلق (ایجاد چیزی از چیز دیگری که قبلا وجود داشته است) و ثم (مدتی با مدتهای زیاد) درصدد تایید نظریه تکامل برآمدهاند.
الف) این برداشت از کلمه خلق به هیچ وجه دست نیست. همچنین در صورت درست بودن باز میتوان گفت: خداوند (ج) آدم(ع) را از خاکی که از قبیل بوجود آمده، آفریده است.
ب) اگر واژه ثم را به معنی مدتی بگیریم ، این مدت هم میتواند طولانی و هم کوتاه باشد.
بررسی 2: صورنا در این ایه یعنی بعد از خلق ادم (ع) از خاک پیکری زیبا و قامتی رعنا و اندیشهایی والا بدو داده شده است.
(خداوند (ج) به ابلیس) گفت: چه چیز تو را باز داشت از اینکه (برای آدم) سجده ببری وقتی که من به تو دستور (تواضع و تعظیم برای آدم) دادهام. (ابلیس از روی عناد و تکبر پاسخ) گفت: من از او بهرتم چرا که مرا از اتش آفریدهای و او را از خاک . اعراف آیه 12
بررسی: طین در این آیه به معنای گل است و چه بسا اشاره به مرحلهای از مراحل تدریجی خلقت ادم باشد.
و ما انسان را از گل خشکیدهی فراهم آمده از گل تیره شدهی گندیدهای بیافریدیم. حجر آیه 26
بررسی : صلصال یعنی گل خشکیدهی سفال گونه حماء یعنی گلی که در مجاورت اب سیاه شده است . منون یعنی تغییر بو داده (ای پیامبر بیان کن) آن زمان را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گل سیاه شدهی گندیدهای انسانی را میآفرینم. حجر آیه 28
بررسی: در آیه 26 تعبیر انسان و در آیهی 28 تعبیر بشر آمده که در هر دو منظور آدم (ع) است.
گفت: شایستهی من نیست که برای انسانی سجده ببرم که او را از گل خشکیدهی حاصل تیرهی گندیدهای آفریدهای. حجر 33
زمانی (را یادآورشو) که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم کوشش کنید. فرشتگان جملگی کرنش کردند مگر ابلیس ( که از جنیان بود و در میان فرشتگان قرار داشت) گفت: آیا برای کسی کرنش کنم که او را از گل آفریدهی اسراء آیه 61
دوست (مؤمن) او در حالی که با گفتگو داشت بدو گفت: ایا منکر کسی شدهای که تو را از خاک ناچیزی و سپس نطفهی بیارزشی آفریده است و بعد از آن تو را مرد کاملی کرده است کهف آیه 37
بررسی1: یا کراد اینست که خداوند (ج) اصل انسان را که آدم (ع) است از خاک آفریده است.
بررسی 2: و یا انسان از نطفهای بوجود میآید که بعد از تغذیهی انسان از گیاهان و جانوران و تغذیهی آنها از خاک شکل میگیرد.
ما شما را از زمین آفریدهایم. و بدان باز میگردانیم و بار دیگر شما را از آ بیرون میآوریم. طه آیه 55
ای مردم اگر دربارهی رستاخیز تردید دارید( بدین نکته توجه کنید) ما شما را از خاک میآفرینیم سپس ( این خاک پیش پا افتاده را) به نطفه و بعد (نطفه را) به خون بسته (زالو مانند) و پس از آن به یک قطعه گوشت درمیآوریم. حج آیه5
بررسی: بدیهی است آفرینش از خاک با آفرینش از نطفه و علقه و مضغه که در این آیه آمده، نمیتواند دربارهی یک انسان باشد.
ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم. سپس او را به صورت نطفهایی درآورده و در قرارگاه استوار (رحم مادر) جای میدهیم سپس نطفه را به صورت لخته خون و این لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویدهایی و این تکه گوشت جویده را بسان استخوان ضعیفی درمیآوریم و بعد بر استخوان گوشت میپوشانیم و از آن پس او را آفرینش تازهایی بخشیده و (با دمدن جان به کالبدش) پدیده دیگری خواهیم کرد والامقام و مبارک سزدان است که بهترین اندازه گیرندگان و سازندگان است مؤمنان 12 تا 14
بررسی 1: من سلالةمن طین، اشاره به یکی از اطوار خلقت انسان است.
بررسی 2: قسمت اول آیه مربوط به آدم در قسمت دوم ضمیر جعلناه به انسان برمیگردد و مقصود این است که اگر خواستیم دوباره انسان بیافرینیم ازانسان اول نطفه ساختیم و بعد از جایگزینی در رحم زن و گذراندن مراحل چهارگانه به صورت انسان درمیآید.
بررسی 3: هر چند دکتر سحابی گفته نطفه در اینجا چیزی که همه موجودات از او بوجود آمدهاند و قرار مکین هم جایگاهی است که نطفهی حیوانات در ان جا داده میشوند ولی اگر به این توجه میکردند که این ایات تنها درباره کیفیت آفرینش انان سخن میگوید دچار چنین اشتباهی نمیشدند.
بررسی4: این ایات به طور مختصر به تمام مراحل خلقت انسان در شکم مادر یعنی نطفه (ترکیب اسپرم و تخمک در لوله رحم)، علقه (چیزی که به چیز دیگر اویزان شود مانند زالو و خون بسته چون به چیز دیگر میچسبند)، مضغه (قطعهای گوشت که شبیه گوشت جویده است) شکلگیری استخوآنها و سپس پوشاندن گوشت بر استخوآنها اشاره میکند که با یافتههای علم جنین شناسی هم خوانی دارد.
علقه: این تعبیر 6 بار و در ایه 5 آیه (1و2 علق، 5 حج، 14 مؤمنین،67 غافر،8 قیامت) به صورتهای مختلف در قران بکار رفته است.
پس از پیوستن اسپرم مرد به تخمک و لقاح (نطفه) در لولههای رححم تکثیر سلولی اغاز و مجموعهای سلول به شکل یک توده 16 سلولی که شبیه توت فرنگی است( مورلا) درمیآیند بعد از 4 روز وارد رحم شده و حدود دو روز در داخل ترشحات رحم بصورت شناور باقی میماند در حدود روز پنجم تودهی سلولی که تبدیل به بلاستوسیت شده است به جدار رحم چسبیده و لانه گزینی را آغاز میکند.
اطلاق علقه در آیات قرآنی به چند مناسبت است یکی چسبیده بودن آن (خون بستهای که برای مکیدن خون به جدار رحم میچسبد) و دوم آویزان شدن آن به جدار رحم و 24 ساعت این آویزان شدن ادامه دارد و از خون رحم تغذیه تا شکلگیری عللقه کامل شود.
مضغه 3 بار و در دو آیه (14 مؤمنون، 5 حج) بصورت مخلقه (ایجاد بر یکفیت مخصوص و تعیین خصوصیات و مقدرات در این مرتبه است)
و غیر مخلقه (تعیین تمامی یا برخی خصوصیات در این مرتبه نیست) بکار رفته است. مرحله مضغه از هفته سوم با تمایز لایههای زاینده آغاز و تا ماه سوم بارداری ادامه دارد و همیشه یک حالت نیست بلکه حالات گوناگونی دارد که قرآن با تعبیر مخلقه و غیر مخلقه از ان نام برده است پس مضغه یا گوشت کوبیده دو قسم است بخشی خصوصیات و مقدرات ان مشخص و برخی هنوز مشخص نشده است.
سلولهای تودهی داخلی تشکیل سه لایه اکتودرم، آندوردم و مزودرم را میدهند و تا پایان هفتهی چهارم هیچ تمایزی در اعضای بدن وجود ندارد (غیر نخلق) از ابتدای هفته پنجم هر یک از این لایهها با تمایز تشکیل اندامها و دستگاههای بدن را بر عهده میگیرند (مخلق) تمایز در ماه سوم بارداری تقریبا تمام و جنین حدود 10سانتیمتر و وزنی معادل 55 گرم دارد.
تصویر و تسویهی انسان: قرآن کریم د رچند مورد گاهی بعد از نطفه و گاهی بعد از علقه و گاهی بعد از خلق سخن از تسویه جنین انسان کرده است. (آیات 9 سجده، 37 کهف، 38 قیامت، 12 علی، 7 و 8 انفطار، 24 حشر، 6 آلعمرآن، 29 حجر، 72ص)
تسویه قراردادن هر عضوی در جا مناسب خویش بر مقتضای حکمت است. سپس توزان متعادل بین اعضا قراردادن که برخی قوی و برخی ضعیف باشند تا همدیگر را تکمیل کنند. البته برخی مرحلهی تسوبه را با مضغه مخلقه یکی دانستهاند.
شکل گیری استخوآنها و پوشاندن گوشت بر استخوآنها:
دکتر عدنان شریف در مورد این مرحله در کتاب من علم الطب القرآنی مینویسد:
«از هفتهی هفتم بارداری ، قسمتیاز بافتهای غضروفی به بافتهای استخوانی تبدیل میشود تا ستون فقرات و استخوان را تشکیل دهد و در هفتهی هشتم بقیه (مایوتوم) به عضلات تبدیل میشود که ستون فقرات را میپوشاند مانطور که بقیهی استخوآنها را عضلات میپوشاند»
بعد از تشکیل سومیتها از مزودرم پاراکسیال که از هفتهی سوم شروع و تا هفتهی پنجم ادامه مییابد تکامل تمایزی خود را اغاز و به سه قسمت تمایز میگردند. در قسمت میانی (روبه لوله عصبی) فشردگی خود را از دست داده و به طرف نوتوکورد و لوله عصبی متمایل میگردند این سلولها که اسکلروتوم نامیده میشوند توده مزانشیمی را بوجود میاورند که نوتوکورد و لوله عصبی (طناب نخاعی اینده) را احاطه کرده و ستون مهرهها را بوجود میآروند. پس از تمایز شدن اسکلروتوم سومیت پشتس به نام درمایوتوم نامیده میشود که در قسمت عمقی به مایوتوم و در قسمت سطحی (نزدیک به اکتودرم) به درماتوم تقسیم میگردد. مایوتومبه مایوبلاستها و آنهم عضلات قطعهی مربوطه را بوجود میآورد و درماتوم نیز در تشکیل درم پوست شرکت میکند. (جنین شناسی پزشکی، دکتر جعفر سلیمانی راد) در طی سومین هفته مشخص ترین حادثه گاستزولاسیون (تشکیل اکتودرم، مزودرم، آندودرم) میباشد که در جنین اتفاق میافتد. از اکتودرم دستگاه عصبی، چشم، پوست از جمله مو و ناخن، هیپوفیز،پستان، غدد عرق و مینای دندان و از آندودرم لولههای گوارشی، دستگاه تنفسی، تیروئید و پاراتیروئید قسمت عمده کبدوپانکراس و قسمتی از گوش میانی و منثانه و از مزودرم اسکلروتوم (غضروف، استخوان، پوشش داخلی رگهای خونی، سلولهای خونی و لنفی، مایوتوم (ماهیچهها) و درماتوم (بافت زیر پوستی) را بوجود میآید.
استخوان از لایهی میانی بوجود آمده که بوسیله دو لایهی دیگر پوشیده شده است. که از دو لایهی پوشاننده اغلب اعضای گوشتی بدن ساخته میشود. نکته قابل توجه، همانطور که قرآن پوشیده شدن گوشت را بعد از پیدایش استخوان میداند. سلولهای مایوتوم (بافت ماهیچهای) پس از اسکلروتوم (غضروف و استخوان) ساخته میشوند لازم به توضیح است که مرحلهی استخوانبندی جنین (عظام) مصداق مرحلهی تمایز یافتن جنین (مضغه مخلقه) است. و مضغهی مخلقه همان جنن تمایز یافته است که اعضا و استخوان بندی آن مشخص است بررسی 5 بعد از این مرحله شکلگیری اندام جنسی جنین (شوری 49 و 50) مرحله افرینش روح یا دمیدن جان در انسان (سجده 9 مؤمنیم 14، حجر 29، ص 72) ، تولد طفل (غافر 67، حج 5، نحل78)، بلوغ (غافر 67،حج 5)،( کهنسالی (روم54، یس 68، مزمل 17) و مرحل العمران 185، نسا 78 هرکجا باشید شما را مرگ در مییابد، هر چند در برجهای استوار باشید. منافقون 11) قرار گرفته است.
یکی از نشانههای (دال بر عظمت و قدرت) خدا این است که نیای شما را از خاک آفرید و سپس شما انسآنها (به مرور زمان زیادشدید و در روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراکنده گشتید روم آیه 20
خداوند (ج) آن کسی است که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان (اول) را از گل آغازید. سپس خداوند (ج) ذریهی او را از عصارهی آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام منی) افرید. سجده آیه 7 و 8
بررسی 1: انسان اول از گل و انسآنهای بعدی از طریق تولید مثل آفریده شدهاند.
بررسی 2: آیهی 9 که از تسویه سخن میگوید میخواهد بیان کند که انسان از گل آفریده شده و انسان از نطفه آفریده شده، هر دو را خدا (ج) سروسامان دادو در آنها روح دمید.
خدا (ج) (اصل) شما (آدم) را از خاک بیافرید سپس شما (ذریهی آیه) را از نطفه خلق کرد و آنگاه شما را بصورت (نروماده) دراورد. فاطر 11 ما ایشان را از گل چسبندهی ناچیزی (در آغاز خلقت) آفریدهایم. صافات آیه 11
بررسی : گلی که حضرت آدم (ع) از آن ساخته شده است چسبنده بوده تا کار شکل دادن به آن آسان باشد.
وقتی پرودگارت به فرشتگان گفت: من انسانی را از گل میآفرینم. هنگامی که آن را سروسامان دادم و آراسته و پیراسته کردم و از جان متعلق به خود در او دمیدم در برابرش سجدهی (بزرگداشت و درود) ببرید پس همهی فرشتگان جملگی سجده بردند جزء ابلیس که تکبر ورزید و از کافران گردید. فرمورد، ای ابلیس چه چیز تو را بازداشت از اینکه سجده ببری برای چیزی که من آن را مستقیما با دست خود آفریدهام؟ آیا تکبر ورزیدهای یا در اصل از متکبران بوده ای گفت من بهتر از او هستم تو مرا از آتش آفریدهای و وی را از گل .ص 71 تا 76
خداوند انسان را از گل خشکیدهای همچون سفال آفریده است. الرحمن آیه 14
بررسی : انسان جنس انسان مراد آدم است. انسان در اغاز آفرینش خاک بود (حج 5) سپس با آب آمیخته شده و بصورت گل درآمده است (انعام 2) و بعد بوصرت گل بدبو یا لجن تغییر شکل داده ، (حجر 28) سپس حالت چسبندگی پیدا کرده است (صافات 11) و بعد گل خشکیده و سفال گونهای شده است (الرحمن 14)، اما هر یک از این مراحل چه اندازه طول کشیده و این حالتهای انتقالی تحت چه عواملی بوجود آمده است و نفخهی ربانی با روح چیست و کی به کالبدش دمیده شده است (حجر 29) از حوزه علم بشری خارج و ان را خداوند (ج) میداند.
میدان عمل علم، آزمایشگاه و طبیعت است. و عقل انسان بواسطهی حواس با پدیدهای طبیعت ارتباط پیدا میکند. البته نه همهی پدیدها بلکه آنهائیکه در چارچوب روش علمی میگنجد. پس حواس محدود انسان واسطهای میان انسان و طبیعت شده تا علوم بشری فرا روی انسان قرار گیرد. هر چند پدیدههای طبیعت هم چیزی جزء قوانین و سنتهای الهی نیستند.
خداوند از همان زمان که شما را از زمین آفریده است و از روز که شما بصورت جنینهای ناچیزی در درون شکمهای مادرنتان بودهاید از شما بخوبی آگاه بود و هست. نجم آیه 32
خداست که شما را از زمین بگونهی شگفتی آفریده است. سپس شما را به همان زمین برمیگرداند و سپس شما را بگونهی شگفتی (زنده میگرداند) و از زمین بیرون میآودر. نوح ایه 17 و 18
خداوند (ج) آن ذاتی است که شما را از گل افریده است سپس (برای زندگی هر یک از شما) زمانی را تعیین کرده است (و با مرگ شخص پایان میپذیر) و زمان معین (فرا رسیدن رستاخیز) را تنها خدا (ج) میداند و بس سپس، شما (افراد مشرک، دربارهی آفرینندهای که انسان را از این اصل ناچیز یعنی گل آفریده و او را تکامل بخشیده است) شک و تردید به خود راه میدهید.انعام آیه 2
بررسی1: مراد خلق آدم یعنی ابوالبشر و به تبع او خلق همهی آدمیزدگان از گل است.
بررسی2: یا اینکه مراد اینست جسم انسان متشکل از عناصر خاک به نسبتهای خاصاست.
نتایج بدست آمده در آزمایشگاهها نشان میدهد که اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود،شباهت به یک معدن کوچک خواهد داشت . نحوهی توزیع عناصر به شرح زیر میباشد.
اکسیژن و ئیدروژن به صورت آب 65 تا 70 درصد وزن بدن را تشکیل میدهند. کربن، ئیدروژن، اکسیژن و نیتروژن و گوگرد به نسبتهای معین تشکیل مواد آلی را میدهند. همچنین کلر (08/0درصد)، گوگرد (13/0)،فسفر (22/0)،منیزیوم (01/0)، کلسیم (31/0)، پتاسیم (06/0) سدیم (04/0) جز مواد معدنی بدن اسنان میباشند. ضمن اینکه آهن و مس و ید، منگنز، کبالت، روی، مولبیدن،فلور، آلومینیوم، بر، سیلینیوم، کروم، وانادیم، سیلیکون، قلع و آرسنیک از جمله عناصر کمیاب بدن هستند. تمام این عناصر در خاک وجود ندارند ولی لازم نیست تمام عناصر موجود در خاک در جسم انسان وجود داشته باشد. در زمین بیش از یکصد عنصر وجود دارد که کمتر از سی عدد آن در بدن بکار رفته است. و قران نیز آنجا که میفرماید (من سلاله من طین) با شیوهای اعجاز امیز و بلیغ به همین مسئله اشاره دارد.
همچنین آیات 4 سوره نحل، 54 فرقان، 77 یس، 37 قیامت، 2 دهر، 2 مرسلات، 19 عبس، 2 علق، 67 غافر، 37 کهف، 13 و 14 مؤمنین، 11 فاطر 46 نجم آیاتی هستند که اشاره به افرینش انسان از نطفه (با تغییرات مختلف) دارند.
بررسی: نطفه در لغت به معنای سیلان ضعیف چیزی و یا آب صاف کم یا زیاد و در واقع اعم از نطفهی مرد و زن است پس هر جا این واژه بکار رفت اگر قرینهی قوی وجود داشت بر نطفهی خواص زن یا مرد حمل میشود (مثل نطفه من منی) اما هر گاه قرینهای نبود ناچاریم آن را بر معنای اعم حمل کنیم که شامل نطفهی مردو زن (زیگوت) میشود.
برخی از دانشمندان معتقدند که نطفه زن دارای الکتریسیته مثبت و اسپرم منفی میباشد اما ورود اسپرم به تخمک بار او را منفی و اسپرمهای بیشمار اطراف آن را میراند. و بعضی بر این باورند با ورود اسپرم ماده شیمیایی مخصوص ترشح سایر اسپرمها را میراند.
حدود 2 تا 500 میلیون اسپرم که در مبهل زن ریخته میشود در یک مسابقه بسوی سوراخ مبهل میروند. تعدادی از آنها بعد از عبور از سوراخ مبهل طول رحم را طی کرده و به لولههای رحم که 10 تا 14 سانتیمتر طول دارد میرسند آنها با سرعت 11 میلیمتر در ساع حرکت میکنند. از طرفی تخمکی از جدارهی تخمدان زن جدا شده و بوسیلهی دهانهی لوله رحم که خاصیت مکنده دارد بلعیده میشود سلولهای سطح داخلی لولههای رحم مژهدار بودهو با زنش به طرف رحم تخمک رابطرف رحم میرانند در ناحیهی آمپول لوله رحم اسپرمها به تخمک رسیده و یکی از آنها با تخمک ترکیب و زیگوت بوجود میآید.
ما انسان را از نطفهی آمیخته (از اسپرم و اورال) آفریدهایم. (انسان ) آیه 2
او است که شما را در رحمهای (مادران) هر انگونه که بخواهد شکل میبخشد. آل عمران ایه 6
خلقت زوج برای ادم:
ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید پروردگاری که شما را از یک اسنان بیافرید (سپس) همسرش را از نوع او بیافرید واز آن دو نفر مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین) منتشر ساخت. نساء آیه 1
بررسی1: منظور از نفس واحده حضرت آدم (ع) است.
بررسی2: در مورر خلق جفت برای حضرت ادم دو نظر وجود دارد:
الف) بعد از آفرینش انسان اول ا گل، خلقت همسر او (حواء) از خود بدن او بوده است.
ب) از همان مادهای که انسان اول (آدم) آفریده شده است همسرش نیز بوجود امده است.
بررسی3: در صورت درستی نظریهی تکامل خلق زوج برایش معنا نداشت زیرا بهموجب این نظریه مسئلهی تولید مثل در زمان برگزیده شدن آدم (ع) بوده است.
خداوند (ج) شما را از یک تن (به نام آدم) بیافرید سپس از جنس او همسرش را (به نام حوا) خلق کرد. زمر آیه 6
یکی از نشانههای (دال بر قدرت و عظمت) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید. روم آیه 21
خدا (ج) از جنس خودتان همسرانی برای شما ساخت. نحل آیه 72
نظرات
سلام <br /> با اجازه مطلبتون رو در وب سینما وصهیونیسم اوردیم. ممنونم.<br /> http://cinemazion.blogfa.com/post-173.aspx